اصل استصحاب و نکاتی که باید بدانید!!

استصحاب در لغت به معنای همراهی است و در اصطلاح یعنی هرگاه نسبت به حکم یا موضوعی در زمان گذشته یقین داشته باشیم و سپس در زمان حال در بقاء آن حکم یا موضوع شک و تردید پیدا کنیم، در این صورت اگر به اعتبار حالت یقینی سابق، به بقاء آن، حکم نماییم، می‌گوییم حکم یا موضوع را استصحـاب نموده‌ایم. مثلاً هرگاه یقین داشته باشیم که در سال 1390 دینی داشته‌ایم و پس از گذشت 10 سال در سال 1400 در بقاء دین شک و تردید نماییم، می‌توانیم به اعتبار حالت سابق یقینی، حکم به بقاء دین تا سال 1400 نماییم. در ادامه با وکیل نادری همراه باشید…

اصل استصحاب

عناصر استصحاب

ارکان و عناصر استصحاب به شرح ذیل است:

1. یقین سابق:

نسبت به امر گذشته یقین داشته باشیم.

2. شک لاحق:

پس از گذشت مدتی در بقاء امری شک کنیم.

3. وحدت موضوع شک و یقین:

موضوع یقین و موضوع شک یکی باشد. در صورتی که متیقن(موضوع یقین) با مشکوک(موضوع شک) متفاوت باشد، نمی‌توان استصحـاب را جاری نمود.

4. وحدت زمان شک و یقین:

در حال حاضر هم یقین داشته باشیم به وجود امری در زمان گذشته و هم شک داشته باشیم به بقاء آن امر تاکنون.

5. تعدد زمان متیقن و مشکوک:

زمان موضوع یقین(متیقن) با زمان موضوع شک(مشکوک) باید فرق داشته باشد تا بتوان استصحاب را جاری نمود.

6. تقدم زمان متیقن بر زمان مشکوک:

زمان متیقن باید مقدم بر زمان مشکوک باشد.

7. وجود اثر عملی در استصحاب:

بطور مثال استصحاب وجود دین دارای اثر شرعی و حقوقی است و اثر آن این است که شخص مدیون مکلف به ادای دین خود می‌باشد.

استصحاب وارونه یا قهقری

گفتیم که یکی از عناصر استصحـاب تقدم زمان متیقن بر مشکوک است. اگر این عنصر وجود نداشته باشد ما با استصحاب وارونه یا قهقری مواجه می‌شویم.

بطور مثال شهروز در سال 1393 ملکش را به بهروز صلح می‌نماید. بهروز در سال 1400 به استناد جنون شهروز هنگام معامله، دعوای ابطال صلح را اقامه می‌کند. دادگاه موضوع را به کارشناس ارجاع می‌دهد و کارشناس به جنون شهروز در سال 1400 نظر می‌دهد. در نتیجه نسبت به جنون شهروز در سال 1400 یقین داریم ولی نسبت به جنون وی در سال 1393 شک و تردید داریم و استصحاب قهقری بوجود می‌آید که حجت نیست و نمی‌توان یقین لاحق را به شک سابق سرایت داد و در نتیجه دادگاه نمی‌تواند براساس نظریه کارشناس حکم به ابطال صلح بدهد.

استصحـاب وجودی

یکی از اقسام استصحـاب استصحاب وجودی است. هرگاه وجود امری در زمان سابق مسلم بوده باشد سپس بقاء آن مورد تردید واقع شود و با کمک استصحاب به بقاء آن حکم شود، به این امر، استصحـاب وجودی گفته می‌شود.

استـصحاب اعتبار قانون

هرگاه قانونی وضع شده باشد و پس از مدتی به عللی از قبیل شک در نسخ قانون و یا گذشت مدت طولانی بر عدم اجرای قانون در اعتبار قانون تردید شود می‌توان به کمک اصل استصحاب به اعتبار قانون حکم نمود.

بطور مثال مطابق ماده 198 قانون آیین دادرسی مدنی:

در صورتی که حق یا دینی برعهده کسی ثابت شد، اصل بر بقای آن است مگر این که خلاف آن ثابت شود. این ماده مبتنی بر استصحاب وجودی است زیرا «وجود دیـــن» در زمان سابق مسلم بوده و سپس در بقاء آن شک و تردید می‌شود و وجود دین استصحاب می‌شود.

هرگاه اعسار به موجب حکم دادگاه ثابت شده باشد و پس از گذشت مدتی در بقاء اعسار تردید شود، حکم چیست؟

با کمک استصحاب به بقاء اعسار حکم می‌کنیم. به چنین استصحابی، استصحـاب عدمی گفته می‌شود؛ زیرا حالت سابقه، اعسار یا عدم ملائت مدیون بوده که امری عدمی است.

در تعارض استصحاب با قاعده ید کدام مقدم است؟

قاعده ید بر استصحـاب مقدم است. بطور مثال ملکی هم‌اکنون در تصرف لیلا است ولی یقین داریم که سابقاً در تصرف سمیه بوده است و سمیه نیز مدعی مالکیت شده است. براساس قاعده ید لیلا مالک ملک است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *